Feb 6, 2008

قندیل

Feb 2, 2008

سورتمه رانی -۲

سورتمه رانی-۱


امروز با دوستم که عکسش را می بینید قرار بود برویم سورتمه رانی. گرچه هوا منهای ۳۰ درجه سانتی گراد بود اما چون باد نبود و هوا آفتابی بود و بیابان ها پر برف بودندُ مجموعا روز خوبی برای سورتمه رانی بود . اول اینکه سورتمه ما روشن نشد به خاطر سردی هوا. بعد از یک ربع استارت زدن بالاخره روشن شد. اما دوستم تلفن زد و خبر داد که با سورتمه اش به پله های جلوی در خانه شون زده . من هم با ماشین رفتم خانه اش تا کمکش کنم که سورتمه را از لای نرده ها
بیاوریم بیرون . چون هوا خیلی سرد بودُ دوستم نتوانسته ترمز بکنه و در واقع دسته ترمز یخ زده بود و عمل نمی کرد. دوستم هم می خندید و هم یک خورده ناراحت بود از این که وقتی شوهرش خانه بیاد دلخور خواهد شد. البته شوهرش نجار است و می تواند پله ها را درست کند. وقتی که شوهرش اومد خانه من و دوستم از پشت شیشه نگاهش می کردیم جا خوردنش از دیدن این که نرده ها به باد رفته خیلی جالب بود و خنده دار. در هر صورت دیگه امروز از سورتمه رانی منصرف شدیم. واقعا در بتل هر کاری که می خواهی بکنی باید در نظر داشته باشی که به احتمال زیاد یک اتفاقی می افتد

Feb 1, 2008