Mar 31, 2005

Hello

My dear friends, I hope you have a lot of fun in your long holiday.I should write in English because my computer had a problem. I sent it to repair so i can not write in Persian. I think it is a good time for me to write in English. I know some of my friends can write and read in English but I just want to say "I will write simply". Please read , even if you don't know English good , like me. Will write about Nowrooz in abroad soon.

Mar 18, 2005

Happy New Year Posted by Hello

Mar 13, 2005

پول نقد به مردم بابت فروش نفت

مانیتور کامپیوترم درست نشده و نورش همچنان کم و تقریبا بی نور است ولی حیفم آمد که این خبر عجیب را بهتان نگم . اول یک سوال ، به ایران مفتخر هستید که این همه چاه نفته داره ؟ آبا به طور عملی متوجه شده اید که در یک کشوری باچاه های عظیم نفت زندگی می کنید ؟ جدیدا هم که چند حوزه نفتی کشف شده . ولی هم من و هم شما ، خوب می دانیم که سود و پول حاصل از این همه نفت در کشورمان به جیب هر کسی میره جز ملت ایران ! درست که می گویند سرمایه گذاری می کنند اما از آن هم هیج نفعی حاصل ملت نمیشه . آلاسکا هم نفت داره . البته ایالت های دیگری مثل تگزاس و .... هم نفت دارند اما قضیه نفت آلاسکا مثل بقیه چیزهایش متفاوت از بقیه جاهاست . در آلاسکا ، درآمد حاصل از فروش نفت در هر جا که سرمایه گذاری هم بشود، به صورت یک پول نقد سالانه به ساکنان ایالت آلاسکا داده میشه . ماه مارس که در آن هستیم ، زمان ثبت نام و ارسال فرم برای دریافت سهمیه نفت است . اسم این برنامه " سود همیشگی سرمایه " است که علامت اختصاری انگلیسی آن " پی.دی.اف" است . برای اینکه بتوانی پول حاصل از فروش نفت و سود سرمایه گذاری های آن را دریافت کنی ، باید حداقل یک سال باشد که به طور کامل در آلاسکا زندگی می کنی . دو نفر هم معرف لازم است که آن را تایید کند . همچنین باید محل کارت در آلاسکا باشه . شهروند امریکا هم باشی .بعد می توانی فرم را پر کنی و اعلام کنی که اعضای خانواده ات چند نفر است . مسولان دولتی آلاسکا پس از محاسبه سود حاصل از نفت و تقسیم مساوی آن به تعداد کل افراد متقاضی دریافت پول ، در ماه اکتبر سهم هر کس را به حسابش به صورت نقد واریز می کنه . فرقی هم نمی کنه که طرف بچه باشه یا پیرمرد . به همه به طور مساوی پول می دهند . مثلا همه اعضای یک خانواده پنج نفری به طور یکسان سهم خودشان را می گیرند . سال گذشته ، سهم هر نفر 900 دلار بود. کاش مسولان ما هم یک ذره یاد بگیرند

Mar 11, 2005

Sorry

Hello my dear friends. I am sorry , my computer has a problem with the monitor and I cannot write for some days ( I hope just some days no some weeks or...) and chat with you, too. Don't think that i am in a hospital that i wrote about. " motad nashodeham". will write again.

Mar 9, 2005

The McCann Treatment Center Posted by Hello

اعتیاد به سبک اسکیمویی

حتما شما هم آدم هایی را دیده اید که از بوی بنزین ، نفت یا لاک خوششان می آید . شاید هم خودتان یکی از این آدم ها باشید. جالب است بدانید که این عادت در میان اسکیموها خیلی رایج است . آن هم تاحدی که به " اعتیاد " می رسد:" اعتیاد به بو کردن مواد شیمیایی مثل چسب ، لاک ، نفت ، بنزین ، استون و ..." این موضوع به یک مشکل جدی در مناطق اسکیمو نشین تبدیل شده است . جوانهای اسکیمویی زیادی هستند که دچار این نوع اعتیاد هستند و به خاطر همین مشکل یک مرکز درمانی در بثل ساخته شده است که مخصوص ترک اعتیاد مواد بودار شیمیایی است . اسمش هم " مرکز درمانی مک کنن " است .این مرکز درمانی تحت نظر بیمارستان بثل به نام " وای.کی.اچ.سی" فعالیت می کند . لازم است بدانید که این بیمارستان تنها بیمارستان برای سرویس دهی به 16 هزار نفر جمعیت ساکن در منطقه وسیع کاسکوکویم شامل پنجاه و شش روستا است . اعتیاد به بوکردن مواد شیمیایی بیشتر درمیان پسرها و در سنین 10 تا 17 سالگی رایج است البته دخترها هم هستند اما تعدادشان کمتر است . عموما خانواده ها خودشان فرزندانشان را برای ترک اعتیاد به این مرکز می آورند . در عین حال مواردی هم بوده که قبایل اسکیمویی نسبت به آوردن بچه های اسکیمو به این مرکز اقدام کرده اند و گاهی اوقات هم بیمارستان این افراد را شناسایی کرده است . دوره درمان و ترک آن هم به طور متوسط 5 یا 6 ماه است و گاهی کمتر یا بیشتر. این اعتیاد هم مثل اعتیاد به مواد مخدر ، برگشت پذیر است اما بشدت آن نیست . هنوز دلیل اصلی روی آوردن به این اعتیاد در میان جوانهای اسکیمویی مشخص نیست . به هرحال این اعتیاد در میان اسکیموها بشدت رایج است . راستش من وقتی این را شنیدم خیلی تعجب کردم و برایم بسیار جالب بود. چون تا الان فقط دیده بودم که کسانی هستند از بوی موادشیمیایی خوششان می آید . مثل خودم که عاشق بوی لاک و بنزین هستم و همیشه هر وقت از جلوی پمپ بنزین رد می شدم یک نفس عمیق می کشیدم . می ترسم که من هم اینجا معتاد به سبک اسکیمویی بشم . خلاصه اگر دیدید که وبلاکم بعد از 3 یا 4 روز مطلب جدید نداشت ، می توانید شک کنید که من را هم به این مرکز درمانی برده اند

Mar 6, 2005

Hawaiian Cocktails Posted by Hello
Oven,roasted Pork Posted by Hello

عروسی

دیشب ما رفته بودیم عروسی یکی از دوستان امریکایی مان که حدودا 6 سال است اینجا زندگی می کنند. جشن اصلی عروسی آنها هفته قبل در هاوایی برگزار شده بود و این یک مهمانی- عروسی بود. نکات جالب زیاد داره . بعضی از دوستان عروس وداماد برای جشن اصلی به هاوایی رفته بودند . آنها که نرفته بودند، تصمیم گرفتند که اینجا یک جشن راه بیندازند با موضوع " عروسی در هاوایی " . عروس و داماد از دوستان صمیمی ماهستند . به من هم تلفن زدند که بروم کمکشان کنم . محل عروسی یک خانه سه طبقه مشرف به رودخانه " یوکان " در بثل بود که البته همه سطح این رودخانه یخ زده است و ماشین ها روی آن حرکت می کنند . خانه مال دوست عروس و داماد بود. وقتی وارد خانه شدیم ، آقای داماد در حال خرد کردن مرغ بود برای پختن غذای " ساته " که مثل جوجه کباب ماست ولی انصافا خیلی خوشمزه تر .چون در یک سس مخصوص آن راقرار داده بودند. ( فکرمی کنم بیشتر" ساته " را من خوردم ) . عروس خانم هم مشغول تزیین در ودیوار بود. صاحبخانه هم یک خوک درسته را گذاشته بود داخل فر که خوک بریان درست کند.( راستی این را بگویم که فقط به خاطر شما رفتم طرف خوک بریان شده تا عکس بگیرم ). کمکی که من کردم مربوط به خرد کردن پیاز و مرغ و لیمو بود که البته آقای داماد بهم گفت که خیلی تندتند خرد می کنم . اخلاق من را فهمیده بود که یک کار را تند تند انجام می دهم درست یا غلطش را نمی دانم . مراسم حدود ساعت 7 شروع شد. تقریبا 40 نفر مهمان بودند . این را هم بگویم که چون موضوع عروسی " هاوایی " بود قرار بود که همه چه زن و چه مرد ، لباس های گل گلی به سبک هاوایی بپوشند ( مثل لباس های تابستانی زنانه که از هند وارد ایران می شود و اکثر زنان میانسال در ایران می پوشند ولی به رنگاهای شاد ) . آقای داماد هم یک پیراهن گل گلی پوشیده بود با کت و شلوار و عروس خانم هم لباس عروسی پوشیده بود که یک حلقه گل مصنوعی به سرش زده بود به سبک هاوایی بدون هیچ آرایشی . البته هر کدامشان یک دانه کاپشن هم روی لباسهایشان پوشیده بودند به خاطر سرما . عروس خانم پس از وارد شدن به گردن همه مهمانها یکی از آن حلقه های گل که خودش و آقای داماد داشتند ، انداخت . بعد همه باهم مشغول گپ زدن شدند . واقعا جالب بود ، سادگی و صمیمیت خاصی در این مراسم حاکم بود که اصلا نمی توانم با دردسرها و تعارفاتی که ما ایرانی ها داریم مقایسه اش بکنم . ما ادعای سادگی زیا د داریم اما چنان همه چیز را سخت می گیریم که همه را معذب می کنیم. راستش من که شیفته صمیمت و سادگی امریکایی ها شده ام . حداقل کسانی که تا الان باهاشون برخورد داشته ام ، به رغم داشتن موقعیت های شغلی و تحصیلات بالا و... چنان ساده و بی غل و غش هستند که آدم در مقابلشان کم می آره .بعضی از آنها را اولین بار بود می دیدم ولی چنان خونگرم و صمیمی با من رفتار کردند که با آنها دوست شدم و خیلی خوششان آمد که اینجا با وبلاگ نویسی و ترجمه گزارش های خبری برای روزنامه شرق خودم را مشغول نگه داشته ام ... خلاصه که خیلی خیلی خوش گذشت

Mar 3, 2005

The Bethel Post Office Posted by Hello

Mar 2, 2005

تنها مرکز پست شبانه روزی در امریکا

اهالی اینجا یک عادت جالب دارند . همه ساکنان اینجا روزی یک بار حتما به مرکز پست سر می زنند. اینجا برخلاف دیگر شهرهای امریکا جلوی درب هیچ خانه ای صندوق پستی وجود ندارد و صندوق های پستی هر خانواده در مرکز پست شهر است . به همین خاطر آنها ناگزیرند که حداقل روزی یک بار به مرکز پست بروند تا نامه هایشان را بردارند یا پست کنند. خیلی ها هم که نه منتظر آمدن نامه یا بسته ای هستند و نامه ای را هم نمی خواهند پست کنند ، با این وجود گویی عادت کرده اند به مرکز پست بیایند و سری بزنند و بیرون زده باشند . جالب است که بدانید به خاطر شرایط خاص روستاهای آلاسکا ، مرکز پست مستقر در بزرگترین شهر این ایالت یعنی " آنکوریج " به طور شبانه روزی باز است تا اهالی روستاهای مختلف بتوانند لوازم مورد نیاز خود را از آنکوریج تهیه و به خانه هایشان پست کنند . دولت امریکا هزینه ارسال اجناس از آنکوریج به هر روستایی در این ایالت را با سوبسید ویژه حساب می کند . مرکز پست آنکوریج تنها مرکز پستی در کل امریکا ست که به طور شبانه روزی و حتی در همه روزهای تعطیل باز است . سوبسید تعلق گرفته به ارسال اجناس از این شهر به دیگر شهرها یا روستاهای آلاسکا نیز فقط مختص این ایالت است . چه طوره ؟