این چوب ها را که می بینید برای زمستان و استفاده از آنها در شومینه خانه مان از کنار رودخانه جمع کرده ایم . این هم یکی دیگر از ویژگیهای زندگی در آلاسکا است . فصل تابستان همه به فکر سرما و یخ بندان زمستان هستند و تا می توانند یا ماهی صید می کنند یا چوب جمع می کنند . این تنه درخت کاج تنومند را که تقریبا ارتفاع آن حدود چهار متر بود، پس از مدتی گشت و گذار با قایق داخل رودخانه پیدا کردیم . با بستن طناب به این چوب و کشاندن آن به حاشیه رودخانه ، آن را با اره مخصوص تکه تکه کردیم ( البته همسرم این کار را می کرد . من و یکی از دوستانمان بیشتر مشغول خنده و لذت بردن بودیم چون هر بار که چوب را می خواستیم داخل ساحل بیاوریم لیز می خورد داخل آب . البته در بردن چوب ها به داخل قایق کمک زیادی کردیم ). اکثر خانه های اینجا شومینه دارند که با چوب می سوزد. شومینه ما هم همین طور است . من خیلی دوستش دارم . نشستن کنار شومینه و خوردن چای داغ در حالی که هوای بیرون بیست درجه زیر صفر است و همین طور خوردن سیب زمینی کباب شده داخل این شومینه یکی از تفریح های من در نخستین زمستان بثل بود. من این جور فعالیتها را دوست دارم . با این چیزها بیشتر متوجه زندگی واقعی در آلاسکا می شوم . خوشحالم که این فرصت را دارم تا تجربه های این شکلی کسب کنم . لذت پیدا کردن چوب نه تنها کمتر از لذت ماهی گیری نبود که حتی برای من به رغم همه سختی هایش ازجمله انبوه پشه های الاسکایی لذت بیشتری داشت
Jun 26, 2005
Jun 21, 2005
طولانی ترین روز
امروز طولانی ترین روز ما بودگرچه فقط یک ثانبه طولانی تر بود. تابستان اینجا زیبایی های خودش را داره ودر عین حال زمستانش هم همین طور. حالا ما کم کم به استقبال زمستان می رویم . به نظر من اینجا یک فصل بیشتر نداره که آن هم زمستان است . زمستان واقعی با یخ بندان و زمستانی معمولی که به خاطر سرسبز شدن محیط میشه آن را اصطلاحا بهار نامید وگرنه هوا به تابستان یا بهار شببه نیست . خیلی باد است و چند روز قبل هم فقط باران داشتیم . در هرصورت خوشحالم که طولانی ترین روز را پشت سر گذاشتیم. فکر کردم این گلها را تقدیم تان کنم که نمونه گلهای موجود در بثل است . اسم واقعی شان را نمی دانم اما من به آنها گل های پنبه ای می گویم . محیط پیرامون ما پر از این گلهاست
Jun 19, 2005
بیست و دو ماهی
این ماهی های سمن نیز نخستین صید های اصلی ماست . با دوبار تور انداختن در فاصله زمانی تقریبا 20 دقیقه ای ، 22 ماهی سمن صید کردیم . ما خودمان بیشتر از این نخواستیم چون تمیز کردن آنها دردسر است و کلی وقت می گیره . اما یکی از دوستان در یک روز 70 ماهی سمن صید کرده بود! خلاصه ماهی ها بدجوری به رودخانه کاسکوکویم حمله کرده اند و این خبر خیلی خوبی برای اسکیموهاست که ماهی غذای اصلی آنها محسوب می شه
Jun 11, 2005
روستای ما به پشه معروفه
هر جایی به یک چیز معروفه . روستای ما هم به پشه هایش معروفه ! بهتان گفته بودم که اینجا همه چیزش با جاهای دیگه فرق می کنه ! این روزها پشه ها دیگر امان نمی دهند. پشه های نسبتا بزرگ که جای نیش آنها متورم و قرمز می شه و خارش به همراه داره. گرچه همه در و پنجره ها مجهز به توری هستند اما در که باز میشه حمله می کنند ! مگس هم زیاد است . ! همه اینها به خاطر دریاچه یا باتلاق های کوچکی است که به طور پراکنده تمام شهر را در برگرفته است . ولی جالب است بدانید که برعکس پشه و مگس های ایران که خیلی سمج هستند و کشتن آنها اعصاب خرد می کنه ، اینجا با یک اشاره پشه و مگس هایش می میرند. من کلی قتل عامشان کرده ام !چون در ایران هیچ وقت نتوانسته بودم یک مگس بکشم از بس که سمج و زرنگ بودند اما مال اینجا شاید به خاطر سرمایش است که تنبل و شل و ول هستند و منتظر می مانند که ضربه مگس کش نابودشان کنه . ولی ظاهرا علتش این است که آن قدر خون ما ها را می مکند که شکمشان پر میشه و نای حرکت ندارند
Jun 9, 2005
حراج از دلار به سنت
اولش فکر می کردم که چه کسی می آد این چیزها را بخره . اما چند دقیقه ای از افتتاح مراسم نگذشته بود که خیلی ها آمده اند و تقریبا هر کس حداقل یک وسیله را خرید . مثلا یک خانواده که قصد رفتن از اینجا را دارند کلی وسیله را حراج زده بودند. اتو به قیمت 1 دلار ، دستکش های مخصوص اسکیمویی به قیمت 25 دلار. در حالی که قیمت واقعی اش حداقل 300 دلار است و خیلی چیزهای دیگر که فقط به درد ساکنان اینجا می خوره . فکر هم نکنید که هر کس این چیزها را می فروخت و یا می خرید توان مالی اش ضعیفه . چون خیلی از این ها را من می شناسم و آدم های متمولی هستند. در واقع این کار یک جور سرگرمی و در عین حال تمیز کردن خونه از وسایلی است که مورد استفاده نیست . قیمت اجناس همه به سنت بود نه به دلار
تاناکورای بثل
این هم تاناکورای بثل. چند روز قبل تقریبا اکثر خانه ها وسایل و لوازمی را که لازم نداشتند ، به حراج گذاشتند . جلوی هر خانه یک میز و یک عالمه خرت و پرت بود برای فروش . هر چی می خواستی پیدا می شد. از شلوار بچه گرفته تا وسایل فنی . حتی یک شلوار بچه دیدم که به نظر می رسد همین الان مادرش از تن بچه در آورده و گذاشته برای فروش . خیلی جالب بود . این کار دو علت داشت . یکی اینکه تابستان شده و بعضی ها در حال ترک اینجا هستند . دوم اینکه در یک روستا نیازی نیست که وسایل حتما دست اول باشه . به هر حال ، من که لذت بردم از این همه بی غل و غش بودن امریکایی های ساکن اینجا
Jun 7, 2005
کودکان روی آب نمی مانند
در کنار رودخانه ، اتاقکی چوبی هست که داخل آن چند عدد لباس ایمنی مخصوص شنا قرار داده شده است تا هر کسی برای قایقرانی به رودخانه می رود حتما آنها را مورد استفاده قرار دهد . البته همه قایقرانان و سرنشینان این لبا سهای ایمنی را دارند با این وجود ممکن است که کسی فراموش کرده باشد که لباس ایمنی اش را بیاورد یا به تعداد سرنشینان قایق ، لباس ایمنی ندارد . بنابراین خیلی راحت می تواند از این لباسها به طور رایگان استفاده کند و بعد هم داخل اتاقک قرار دهد برای استفاده دیگران . نکته مهم ایمنی آن است که حتما بچه هایی که داخل قایق قرارداده می شوند، لباس ایمنی پوشیده باشند. پیام یا هشدار ایمنی برای ضرورت استفاده کودکان از این لباسها این است : کودکان روی آب نمی مانند
Jun 5, 2005
نحوه انداختن تور
نحوه انداختن تور در رودخانه ، کار پر دقتی است . تور دارای دو لبه است . یک لبه آن طنابی کلفتی است که در زیر رودخانه می رود و طرف دیگر طناب نازکتر با دایره های سفید چوبی است که روی آب می ماند. همچنان که تور را داخل رودخانه می اندازند حرکت قایق به صورت دنده عقب است و این کار تا آنجا ادامه می یابد که همه تور داخل آب قرار گیرد و در پایان یک راه سفید از حلقه های متصل به تور شکل می گیرد
صید اولین ماهی سمن
اولین ماهی سمن را هم دیروز صید کردیم . تقریبا 10 کیلو بود با گوشتی به رنگ نارنجی ! تور را که انداختیم ، حدودا بعد از پانزده یا بیست دقیقه بود که تکان خوردن قلاب های تور از صید ماهی خبر داد. به همین یک دانه برای افتتاح ماهی گیری قناعت کردیم . البته بنده هیچ نقشی در صید این ماهی نداشتم فقط برای جمع کردن تور کمک کردم . چون هر کس که شهروند امریکا نباشه نمی تواند به با تور ماهیگیری کنه . ولی با قلاب و تفننی مثل ماهی های اسملت که گرفته بودم ، اشکالی ندارد. علتش هم این است که غذای اصلی اسکیموها و ساکنان اینجا ، ماهی است آن هم صید ماهی برای استفاده خانوداده نه فروش و کاسبی ! راستی من دیروز مسافت تقریبا طولانی را خودم قایقرانی کردم . نکته مهمش این بود که باید قایق را از مسیرهایی که احتمالا کم عمق و پر شن است ، فاصله بدهیم . تقریبا وسط رودخانه شنی است و حاشیه اطراف آن راه مناسبی برای حرکت است . لنج مملو از اسباب و اثاثیه سفارشی ساکنان بثل هم در راه بود . از وسایل کوچک گرفته تا ماشین و خانه کاملا آماده ، از جمله وسایلی است که لنج می آورد
Subscribe to:
Posts (Atom)