آسیه امینی از دوستان قدیمی و خیلی خوبم است . روزنامه نگار فعالی در حوزه اجتماعی است و ضمن این که از نوشته هایش همیشه خوشم آمده بیشتر از روحیه پیگیری و سماجتی که در کارش داره ، خوشم می آید. کامنت دیروز آسیه مبنی بر این که من روزنامه نگارم و باید درباره شرایط فعلی ایران چیزی بنویسم خیلی من را در فکر فرو برد. انتقادش بجاست و خیلی های دیگر هم بوده اند که این انتقاد را بهم کرده بودند که چرا در وبلاگم از روزنامه نگاری و به طور مشخص از سیاست فاصله گرفتم . این کارم هم عمدی بوده و هم سهوی. عمدی بوده به خاطر این که " ستاره قطبی " را فقط به خاطر انعکاس مطالب مربوط به فرهنگ اسکیموها و زندگی در آلاسکا راه اندازی کردم . درست است که هر وقت مسافرت رفته ام از ایالت های دیگر امریکا هم مطلب نوشته ام و هم عکس گذاشته ام اما این کار فقط به خاطر این بوده که اگر امکان سفر به امریکا برای ایرانی ها وجود ندارد حداقل من که این فرصت برایم فراهم شده ، دیگران را با کشور امریکا آشنا کنم و در واقع آنها را هم با خودم به این سفرها ببرم. شاید لازم بود که من وبلاگ جداگانه ای در حوزه سیاسی و متناسب با شرایط کار روزنامه نگاری راه اندازی می کردم و در آنجا، ضمن اطلاع رسانی درباره اوضاع سیاسی و اینکه در امریکا به ایران چگونه نگاه می شود و اوضاع فعلی ، فرهنگ کلی مردم امریکا را هم شرح می دادم . نپرداختن به این بخش از ماجرا( عدم راه اندازی وبلاگ جداگانه ) سهوی بوده است. ضمن اینکه محل زندگی من یک جوری خیلی خاص است و برای من به عنوان روزنامه نگار سخت است که قضاوتم را از آنچه در یک محیط نیمه امریکایی و کوچک آن هم نه در یک شهر بلکه یک روستا،می بینم به کل امریکا تعمیم بدهم . در روستایی که ماهی گیری ، شکسته شدن رودخانه و اتفاقاتی از این قبیل "مهم ترین خبرو یا " خبر داغ" است ، پرونده هسته ای ایران به قدری بی اهمیت جلوه می کند که جایی برای بحث درباره آن باقی نمی ماند، حتی اگر شبکه های تلویزیونی ، ایران را در صدر اخبار خود قرار دهند. البته این به آن منظور نیست که این مساله و اوضاع ایران برای من بی اهمیت است اما می خواهم بگویم در روستا ی محل زندگی من، دغدغه مردم چیز دیگر است و زندگی شان جور دیگر. قطعا اگر در شهر های امریکا زندگی می کردم و یا در محیط اجتماعی و یا دانشگاهی بودم ، می توانستم از نگرش های مثبت و منفی که از اظهارات مقامات ایران در اذهان عمومی مردم امریکا شکل میگیرد، حرف بزنم . اما واقعا الان، این شرایط در این روستا نه تنها فراهم نیست بلکه دغدغه کسی هم نیست
May 10, 2006
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment