اسکیموها یک نوع بستنی خانگی دارند که اسمش به زبان بومی " اکوداگ" است و عکسی که می بینید نمونه ای از این بستنی است که مادر یکی از همکارانم درست کرده است . طرز تهیه این بستنی خیلی ساده و خیلی عجیب است به خاطر مواد تشکیل دهنده آن. اول، یک لیوان روغن مایع سرخ کردنی را داخل کاسه می ریزید. بعد یک لیوان شکر( ترجیحا آسیاب شده که نرم باشد) به آن اضافه کرده و هم می زنید. بعد یک لیوان" بلوبری" یا "بلک بری" یا " سمن بری" ( توضیحاتی درباره این میوه ها که در آلاسکا رشد می کنند،ا قبلا نوشته ام ) ریخته و آن را بهم می زنید تا با هم مخلوط شوند. بعد آن را داخل فریزر گذاشته و بعد از نیم ساعت که کاملا یخ زده شد ، می خورید. بعضی ها مقداری ماهی سمن خرد شده هم داخل این بستنی می ریزند! دفعه اول که شنیدم بستنی اسکیموها از روغن درست می شود، یک نوع واکنش منفی در ذهنم ایجاد شده بود که نمی توانستم تصور خوردن این نوع بستنی را بکنم اما سه چهار ماه پیش که با یک خانواده اسکیمو گردش رفته بودیم ، کارولین یک مقدار از این بستنی را به من داد که امتحانش کنم . توی رو در بایستی، یک قاشق از بستنی را خوردم. بستنی آب شده بود و روغنش داخل دهانم ماسیده شد اما مجبوری قورتش دادم. چند روز پیش یکی از همکارانم که اسکیمو است، با یک شوق و ذوقی از من پرسید که بستنی خانگی آنها را تا حالا خورده ام یا نه. برایش تعریف کردم که یک بار خورده ام اما خوشم نیامده . بعد گفت مادرش بستنی اسکیمویی را خیلی خوب درست می کنه و گفت که برایم می آورد تا آن را امتحان کنم . این بستنی را دیروز آورد و من از آن خوردم . خوشمزه بود. اصلا مزه روغن هم نمی داد. فکر کنم به دو دلیل یکی این که کاملا یخ زده بود. دوم این که یک عالمه بلوبری و بلک بری داشت. تقریبا 5 یا 6 قاشق خوردم . اما یکی دوساعت بعد، احساس سنگینی می کردم. فکر کنم به خاطر روغنش بود
Sep 16, 2006
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
13 comments:
mofid bood..movafagh bashid
سلام. جالب بود. اول اینکه همیشه تصور میکردم مردم توی قطب دیگه نباید احتیاج به فریزر داشته باشند! ظاهرا تصور اشتباه و البته خنده داری بوده است. شاید دلیل آن این است که همیشه تصورم از اسکیموها کسانی بوده که هنوز در ایگلو زندگی میکنند! دوم اینکه من هم تصور میکنم این بستنی خیلی چرب باشد و شاید همین غذاهای چرب است که باعث میشود اسکیمو ها غالبا چاق و تپل باشند (حداقل تصویر ذهنی من از اسکیمو ها اینگونه است!).
سلام اکرم جون. میرم زودی به یاد تو یه شیرپسته بابا رحیم می خورم! خوبه؟
پس اون بستنی آلاسکایی که به ما میفروختن تقلبی بوده. نه؟
سلام به نظر شما ایرانیان خارج از کشور چگونه می توانند به فرایند دانش اندوزی در داخل کشور کمک کنند؟
بستني اونم توو يه خونه اسكيمويي !! چه حالي مي ده خوش به حالتوون شاد باشيد
شاید اگر من جای تو بودم هیچ وقت از اون بستنی (ببخشید روغن) نمی خوردم.
ضمناً به خاطر شغل معلمی تبریک میگم. چه حسی داره یه خبرنگار معلم بشه ها؟
راستی اکرم جون کتابت تو چه مرحله ایه؟
مدتهاست چیزی دربارش ننوشتی.
یه چیزه دیگه این ترجمه کردن متنهات به انگلیسی خیلی ایده جالبیه. حتماً ادامش بده. موفق باشی عزیز.
خوندش باعث شد احساس روغن خوردن نه چندان جالبی بهم داست بده،
نمیدونم شاید همونطور که نوشتی خوشمزه بوده ولی من بستنی وانیلی رو بیشتر دوست دارم
وبلاگت خيلي با حاله ... هر وقت مي امكلي اطلاعات از اسكيموها مي گيرم....؟
نوش جان بانو
وايستا تا منم پولام رو جمع كنم
برجي 210000 هزار تومان
بعد ميام
و با هم بستني مي خويريم
ميشه سال 3000
سلام
اكرم خانم
اميدوارم توي ديار غربت احساس غربتت رو بتونم لحظه اي با نوشتن اين كامنت كم كنم .سلام گرم منو از ايران قم پذيرا باش .خسته نباشي و موفق باشي
هم كشوري تو مهدي
we are looking for more information from you guys.it is so good
Post a Comment