قبل از نزدیک شدن به این یخ ها، کاپیتان سرعت کشتی را خیلی کم کرد و بعد هم کشتی را خاموش نگه داشت. چون با صدای موتور کشتی، توده هایی از یخ فرو می ریختند. البته خاموش کردن موتورکشتی به خاطرحفظ آرامش موجود برای حیوانات دریایی آن منطقه هم بود
Sep 23, 2007
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
6 comments:
Salam, bavar kardani nist...
kheyli ghashange, yeki az arezohaye khodam ine ke hamchin jaee zendegii konam... albate hatman sakhto shayadam boring bashe vasam...
movafagh bashin...
ba ejazatoon bazam maim:D
خانم دیداری
آرزوی دیدن آلاسکا رو دارم
من جنوب آمریکام ( جورجیا
حسرت به دل یخ وبرف
تازه با وبلاک شما آشنا شدم ... فکر کنم مشتری شدم دیگه
سلام
اي چقدر منتظر بودم آپ كنين
خوبين؟
چه عكساي زيبايي دست شما درد نكنه. من كه خيلي لذت مي برم از وبلاگتون.
:)
salammmm khobi
che dir be dir up mikoni baba.
nayomad emsal invara?
در زمستان تو کوچه ها قدم می زدم.دل خسته از زندگی، پژمرده از بی کسی، دنیا بی مهر و بی رنگ به امید هیچ فردایی قدم می زدم.
که نوری قلبم را روشن کرد و گرمی محبتت مرا امیدوار کرد. زمستان برایم بهارشد، زندگی برایم معنی و رنگ گرفت. شکفتم وقتی تو را دیدم. با حضورت دنیا برایم عوض شد. عاشق شدم و عشق را در وجودت معنی کردم، که راستی تو معنای تمام عشق هستی.
گفتم که دوستت دارم و با من بمان که بی تو سرگردانم.
ناگه از جدایی ترسیدم. به تو گفتم که می شود یک روز از اینجا بروی؟
نگاهم کردی و گفتی من حال هم رهگذرم
سلام . بعد از مدتها باز اومدم گرچه بازدیدی در کارنیست . البته به دوست صمیمی شما هم گفنم که ...راستی من 3 سال پیش سفری به کانادا داشتم و آنجا این گلاشیر ها را از نزدیک دیدم بسیار زیبا بود. خوب امید وارم باز هم سفر کنید . ضمنا بد نیست سری به آفریقا هم بزنید ...
Post a Comment