یه زمانی جنوب ایران کار میکردم. توی بوشهر. گاهی بادوستام کنار دریا میرفتیم. چند بار بحث شد که آیا دریا ترسناک است؟ بعضی ها میگفتند آره. من هر چی فکر میکردم ترسی از دریات نداشتم. یکی از دوستام میگفت دلیلش اینه که همیشه از ساحل به دریا نگاه کرده ای. خودت را تصور کن که تنها روی یک قایق وسط دریایی و تا چشم کار میکند خشکیی دیده نمیشه!!! وقتی چشمم رو بستم و تصور کردم تونستم ترسی رو که میگفتن حس کنم. امشب که داشتم عکسهای وبلاگ شما و نگاه میکردم یاد اون حرف افتادم و خودم رو تو اون موقعیت در میان برفها و کولاک تصور کردم. خیلی وحشتناک بود. راستی از برف و کولاک نمیترسی؟
اکرم دیداری هستم.
لیسانس روزنامه نگاری و فوق لیسانس علوم ارتباطات اجتماعی دارم. در سال های ۱۳۸۳-۱۳۷۲ در ایران روزنامه نگار بودم.از زمستان ۱۳۸۳ تا پاییز ۱۳۸۷در بتل روستایی واقع در آلاسکا زندگی کردم.در این وبلاگ راجع به زندگی در آلاسکا و فرهنگ اسکیموها می نوشتم. در سالهایی که در بتل بودم در مدرسه ابتدایی با کودکان استثنایی کار کردم. به رشته معلمی علاقه مند شدم و دارم در این رشته در کالیفرنیا درس می خوانم
3 comments:
سلام وبلاگ خيلي خوبي داريد.ضمناعكسهايي كه در وبلاگتون ميگذاريد فوق العاده هستند.
موفق ودر پناه حق باشيد.
یه زمانی جنوب ایران کار میکردم. توی بوشهر. گاهی بادوستام کنار دریا میرفتیم. چند بار بحث شد که آیا دریا ترسناک است؟ بعضی ها میگفتند آره. من هر چی فکر میکردم ترسی از دریات نداشتم. یکی از دوستام میگفت دلیلش اینه که همیشه از ساحل به دریا نگاه کرده ای. خودت را تصور کن که تنها روی یک قایق وسط دریایی و تا چشم کار میکند خشکیی دیده نمیشه!!! وقتی چشمم رو بستم و تصور کردم تونستم ترسی رو که میگفتن حس کنم. امشب که داشتم عکسهای وبلاگ شما و نگاه میکردم یاد اون حرف افتادم و خودم رو تو اون موقعیت در میان برفها و کولاک تصور کردم. خیلی وحشتناک بود. راستی از برف و کولاک نمیترسی؟
چی چطوره:) توی عکس که چیزی نیست غیر از برف.
Post a Comment