دوستان خوبم، ببخشید الان فرصت جواب دادن به سوالات را ندارم! من برای 10 روز در واشینگتن دی سی هستم و سعی می کنم که از اینجا چند تا عکس برایتان بفرستم . از احسان و نیما وچند دوست دیگری که درباره برگرداندن قالب وبلاگم راهنمایی کردند، ممنونم
Apr 25, 2006
Apr 23, 2006
مطلب روزنامه ایران درباره وبلاگم
روزنامه ایران روز یکشنبه در صفحه جوان به معرفی وبلاگم پرداخته است. ازشون ممنونم. ولی اشتباهی، محل زندگیم بئرو ذکر شده در حالی که من در بثل زندگی می کنم . ولی بین بئرو و بثل هم تفاوت چندانی وجود ندارد
Apr 21, 2006
قاطی پاطی
داشتم وبلاگم را روبه راه می کردم و همین طور یک وبلاگ انگلیسی درست می کردم که یک دفعه همه اینها با هم قاطی پاطی شد و وبلاگم به این شکلی درآمده که می بینید. تمام لینک های دوستانم پاک شده و عکسی که برای لوگو گذاشته بودم ، از بین رفته
Apr 19, 2006
پرندگان -6
پرنده " نر"، با آمدن پرنده "ماده" از شوق بالهایش را باز می کنه.به نظرم عکس خیلی زییا و پرمعنی است. البته من این عکسها را به ترتیب زمانی و پشت سر هم گرفتم و اصلا هم نمی دانستم که کدامیک از آنها ماده یا نر هستند. همسرم با تطبیق دادن مشخصات پرندگان با عکس آنها در کتاب "پرندگان امریکای شمالی"، نوع و جنسیت آنها را پیدا کرد و بعد ازآن ، متوجه شدم که از زیبا ترین لحظه میان این دو پرنده ، عکس گرفته ام
پرندگان -3
اسم این پرندگان ،" پاین گروزبیک " است که در مناطق غربی آلاسکا زندگی می کنند.جنسیت پرنده ای که سر آن زرد رنگ است ، ماده است
پرندگان -1
آلاسکا به داشتن انواع پرندگان معروف است. خیلی ها هستند که برای دیدن پرنده به آلاسکا می آیند و با دوربین به تماشای آنها می پردازند. اطراف خانه یکی از دوستانم در بثل که نزدیک رودخانه است ، درخت زیاد هست . دوستم جلوی خانه اش مقدار خیلی زیادی تخمه آفتابگردان ریز ریخته و پرندگان را سیر می کنه و از دیدن آنها که جلوی پنجره خانه اش می نشینند لذت می بره. این عکس را دو سه روز پیش گرفتم
Apr 18, 2006
سفر به قطب شمال -60
بئرو دو تا قبرستان داشت . این قبرستان قدیمی است که در مرکز روستا واقع شده است . قبرستان دوم هم مثل همین بود با این تفاوت که بیرون از روستا بود. مذهب اولیه اسکیموها جان گرایی یا همزاد گرایی بوده است . آنها معتقد بودند که هر انسان از ا چند روح به دنیا می آید و پس از مرگ ، خصوصیات شخصی متوفی به فرزند جدید خانواده بر می گردد. به خاطر همین ، آنان همیشه فرزند جدید را به نام فردی که فوت کرده ، نامگذاری می کردند. آنان همچنین به زندگی پس از مرگ در دنیای دیگر، معتقد بودند. به همین دلیل، هنگامی که فردی از اعضای خانواده فوت می کرد، جنازه فرد را به همراه اسباب و وسایل زندگی اش داخل پوست حیوان قرار می دادند تا بتواند از آنها در زندگی بعدی اش استفاده کند
به گفته مرد اسکیمو که راهنمای ما بود، این رسم هنوز در بئرو پابرجاست . مرد اسکیمو گفت که سه سال پیش وقتی پدرش فوت کرد آنها وسایل شخصی پدرش را در تابوت قرار دادند و دفن کردند. این را هم اضافه کنم که وقتی کسی در فصل زمستان فوت می کند ، با اره برقی مخصوصی یخ ها را شکسته و در قبرستان گودالی را ایجاد می کنند و تابوت را در آن قرار می دهند.اگر زندگی در اینجا با جاهای دیگه متفاوت است مردن در اینجا هم باید متفاوت باشه دیگه. اسکیموها هم مثل ما ایرانی ها، سرقبر اعضای خانواده و دوستانشان می روند و گل می گذارند. از جمله روز سال نو، سالگرد تولد و وفات فرد فوت شده ، این کار را می کنند. یادم باشه که یک عکس از قبرستان بثل هم بگذارم
سفر به قطب شمال -59
این هم یک ایگلو تزیینی مقابل یکی از خانه ها در بئرو. البته اسکیموهای آلاسکا هیچ وقت در ایگلو زندگی نکرده ا ند بلکه آنها در چادرهایی تهیه شده از چوب ، استخوان و پوست حیوانات که از سرما و برف آنها را محافظت می کرده، زندگی می کردند
Apr 17, 2006
سفر به قطب شمال -52
اینجا اتاقی پشت ساختمان موزه بئرو است که زنان اسکیمویی مشغول دوختن پوست های خوک آبی به یکدیگر برای پوشاندن " یومیئگ" بودند. آنان خوک های آبی را در پاییز شکار کرده و پوست ها را روی هم تلنبار کرده بودند تا به طور کامل روغن شان پس بدهند. همین باعث شده بود که بوی وحشتناکی مثل تعفن همه جای موزه را در بر بگیره . وقتی من رفتم عکس بگیرم یک مرد اسکیمو آنجا بود که به من خیلی تعارف کرد که آنجا بنشینم و نگاه کنم اما مگر بوی شدید میگذاشت! تا عکس را گرفتم زدم بیرون و از پشت پنجره نگاه کردم . آن لباس های زرد رنگ هم که تن زنان اسکیمو است ، از جنس نایلون کلفت است که البته بارانی هم نام دارد. این لباس ها مانع ورود بوی پوستها به بدن اسکیموها می شود که البته با آن بویی که داشت بعید می دانم از آن لباس های نایلونی عبور نکنه . کلا بدن خوک آبی چربی زیاد داره و اسکیموها در گذشته، این چربی ها را می سوزاندند برای ایجاد گرما و همین طور روشنایی . چربی پوست خوک آبی همچنین خصلت ضد آب بودن به آن می دهد و برای استفاده در بدنه قایق مناسب است
سفر به قطب شمال -49
حسرت نداشتن درخت طبیعی، ساکنان بئرو را بر آن داشته است که تکه هایی از تنه درخت خشکیده را از جاهای دیگر آلاسکا به آنجا ببرند و زبان نهنگ را بریده و به صورت برگهای درخت نارگیل درست کنند و نارگیلی هم از آن آویزان کنند که مثلا آن درخت در آن سرما، نارگیل بار داده. این ها در کنار خانه های تابستانی اسکیموها که به خانه های ماهیگیری معروف است قرار گرفته بود. اسکیموها معمولا تابستانها در خانه های تابستانی که کنار دریا است ساکن می شوند تا بتوانند راحت تر ماهیگیری بروند
Apr 16, 2006
سفر به قطب شمال 48
اینجا هم قسمت دیگری از روستا مشرف به اقیانوس منجمد شمالی است . استخوان های سر نهنگ هم در طرفین عکس دیده می شود. آن دو کلمه که زیر عبارت خوشامدگویی به بئرو نوشته شده، به زبان اسکیمویی است
سفر به قطب شمال-46
به همراه یک مرد اسکیمو با ماشین به مدت 20 دقیقه از مرکز بئرو خارج شدیم و آنجا بود که این روباه قطبی را دیدیم. البته من پیداش کردم و مرد اسکیمو گفت که چشمهام خوب می بینه! جالب بود که مرد اسکیمو صداهایی در می آورد و روباهه هم جوابش را می داد. یک فیلم یک دقیقه ای از روباه و صدای زوزه اش دارم امیدوارم که بتوانم دانلودش کنم
سفر به قطب شمال-44
قبلا گفته بودم که در روستاهای آلاسکا ، در هر محله چندین سطل آشغال بزرگ هست که هر خانه باید آشغال هایش را آنجا بیندازد تا ماشین های شهرداری آنها را جمع کنند. بئرو هم از این جهت مثل بثل بود اما به خاطر شدت سرما در بئرو ، تعداد سطل های آشغال خیلی بیشتر بود . مثلا در بثل به طور متوسط برای 30 تا 40 خانه یک سطل آشغال بزرگ هست اما در بئرو تقریبا بین هر هشت تا خانه یک سطل آشغال بود.البته به نظر من سطل آشغال های بثل خیلی خوشگل تر هستند چون روی همه آنها یا نقاشی کشیده شده یا پیام های آموزشی درباره حفاظت از محیط زیست نوشته شده.خنده داره اما به هر حال سطل آشغال هم می تونه موضوع صحبت و سوژه ای برای عکس باشه
Subscribe to:
Posts (Atom)