اسکیموی سوار بر سورتمه، روی تابلوی چوبی فرو رفته در بیابان یخ، تصویر شده است تا آمدنت را خوشآمد گوید. ساکت، خوشآمد می گوید تا مبادا سکوت روستای آرمیده در یخ را در هم شکند. آنچه می گوید اما، از جنس کلمه نیست، از جنس تصویر است ؛ تصویر تنه درخت خشکیده- ای که قامت تابلو شده است و نور چراغ آویزان شده از تیرهای چوبی جاده یخی که گوشواره های روستا شده اند. این دو به یکسان، از زندگی در این سرزمین خبر می دهند.که اگر در این سرزمین، " زندگی " نبود، دست هنرمندی هم نبود تا از تنه درخت خشکیده، تابلویی سازد و اسکیمو را بر آن تصویر کند تا به تو خوشآمد گوید. تیر چوبی هم نبود که یخ های سخت زمین را بشکند و چراغی نبود تا از آن آویزان شود و خبر از شور زندگی در این یخبندان دهدیخ بیابان های محاصره کننده روستا، لایه لایه شده است تا زندگی در این سرزمین را برایت حکایت کند. خاموش، حکایت می کند تا مبادا سکوت روستای آرمیده در بطنش را در هم شکند. آنچه می گوید اما، از جنس کلمه نیست، از جنس تصویر است ؛ تصویر قدم زدن، زمین خوردن و برخاستن نسلی از روی زمینی است که به یخ های ماندگارش شهرت دارد. نسلی پرطاقت و جسارت که خواسته اند اینجا بمانند و زندگی کنند. مانده اند و زندگی می کنند و با ماندن شان، زندگی در این روستا را امتداد می بخشند. که اگر در این سرزمین، " زندگی " نبود، خانه ای هم نبود که دودکشی از سقف آن سر برآورد و روستایی نبود که نفس گرم خانه ها در هوای یخ زده- اش، دمیده شود.اینجا، در انبوه سوز و سرما، زندگی شور و حال و رنگ زیبای خودش را دارد؛ شور و حالی به گرمای نفس دودکش برافراشته از سقف خانه ها و رنگی به زیبایی شفافیت یخ .آلاسکا یکی از چهار سرزمین محل زندگی اسکیموها ، در قاره امریکای شمالی واقع شده است . این سرزمین از شمال در مجاورت قطب شمال، ازشرق در مجاورت کانادا، از غرب در مجاورت دریای برینگ و روسیه و از جنوب در مجاورت خلیج آلاسکا و نهایتا ایالت واشنگتن ( شمال غربی امریکا) قرار گرفته است این سرزمین با مساحتی معادل یک پنجم مساحت امریکا، وسیع ترین و کم جمعیت ترین ایالت امریکا است. بر اساس سرشماری سال 2004 امریکا، 655 هزار و 435 نفر در آلاسکا زندگی می کنند که 98 هزار و 43 نفر از این جمعیت (6/15 درصد از کل جمعیت آلاسکا)، اسکیمو هستند.
از روسیه به امریکا
آلاسکا در سال 1741 توسط دو نفر به نام های " وایتوس برینگ" و " الیکس کریکون" که برای دولت روسیه کار می کردند، کشف شد. فکر تجارت و کسب درآمد از راه فروش پوست حیوانات قطبی، باعث ورود تاجران از کشورهای روسیه ، اسپانیا، انگلیس ، فرانسه و امریکا به این سرزمین شد. آنان بدون در نظر گرفتن این که حیوانات قطبی منبع اصلی تغذیه و امرار معاش اسکیموها است ، به شکار بی رویه حیوانات اقدام کردند. در سال 1799کمپانی مشترک روسیه و امریکا برای تحت کنترل قرار دادن تجارت پوست در این سرزمین ، تاسیس شد و به مدت 20 سال فعالیت کرد. کاهش شدید تعداد حیوانات قطبی از یک سو و به بردگی گرفتن اسکیموها برای شکار از سوی دیگر، باعث برهم خوردن آرامش زندگی اسکیموها و بروز جنگ داخلی میان آنان و روسی ها در سال 1804 شد . به طوری که تعداد زیادی از اسکیموها در عملیات های نظامی – دریایی روسیه کشته شدند. اسکیموها نیز تعداد زیادی از روسی ها را به قتل رساندند. خسارات ناشی از کشته شدن تعداد زیادی از روسی ها در درگیری های داخلی و کاهش درآمد اقتصادی به خاطر کاهش منابع پوست در این سرزمین، روسیه را بر آن داشت تا امریکا را برای خرید این سرزمین علاقه مند کند
تصور" ویلیام اچ.سوارد" وزیر خارجه وقت روسیه که در فروش این سرزمین به امریکا نقش زیادی را ایفا کرد، این بود که آلاسکا یک سرزمین یخی است و حفظ آن برای روسیه هیچ فایده ای ندارد. و به این ترتیب ، امریکا با پرداخت مبلغ 7 میلیون و 200 هزار دلاردر سال 1867 این سرزمین را خریداری کرد . بعدها، به دنبال کشف معادن طلا و مس و نفت در این سرزمین که درآمد زیادی را نصیب امریکا کرد، از اقدام وزیر خارجه روسیه در فروش آلاسکا به عنوان اقدامی "احمقانه" یاد شدابتدا، امریکا توجه چندانی به این سرزمین نداشت اما کشف طلا، هزاران نفر را برای پیدا کردن طلا راهی این سرزمین کرد. هجوم بیش از 30 هزار نفر به این سرزمین ، کنگره امریکا را بر آن داشت تا قوانینی را بر این سرزمین حاکم کند . از آن زمان بود که معادن طلا و نقره آلاسکا بیش از میلیون ها دلار درآمد، نصیب امریکا کرد. در طول جنگ دوم جهانی و جنگ سرد، امریکا از این سرزمین به عنوان پایگاهی نظامی برای در نظر گرفتن حرکات نظامی رقیبان جنگی خود استفاده کرد. ورود تعداد زیادی از نظامیان به این منطقه و سکونت آنان، زمینه های ایالتی کردن این سرزمین را فراهم ساخت و با تصویب کنگره امریکا در سال 1959، آلاسکا یکی از پنجاه ایالت این کشور شد
از روسیه به امریکا
آلاسکا در سال 1741 توسط دو نفر به نام های " وایتوس برینگ" و " الیکس کریکون" که برای دولت روسیه کار می کردند، کشف شد. فکر تجارت و کسب درآمد از راه فروش پوست حیوانات قطبی، باعث ورود تاجران از کشورهای روسیه ، اسپانیا، انگلیس ، فرانسه و امریکا به این سرزمین شد. آنان بدون در نظر گرفتن این که حیوانات قطبی منبع اصلی تغذیه و امرار معاش اسکیموها است ، به شکار بی رویه حیوانات اقدام کردند. در سال 1799کمپانی مشترک روسیه و امریکا برای تحت کنترل قرار دادن تجارت پوست در این سرزمین ، تاسیس شد و به مدت 20 سال فعالیت کرد. کاهش شدید تعداد حیوانات قطبی از یک سو و به بردگی گرفتن اسکیموها برای شکار از سوی دیگر، باعث برهم خوردن آرامش زندگی اسکیموها و بروز جنگ داخلی میان آنان و روسی ها در سال 1804 شد . به طوری که تعداد زیادی از اسکیموها در عملیات های نظامی – دریایی روسیه کشته شدند. اسکیموها نیز تعداد زیادی از روسی ها را به قتل رساندند. خسارات ناشی از کشته شدن تعداد زیادی از روسی ها در درگیری های داخلی و کاهش درآمد اقتصادی به خاطر کاهش منابع پوست در این سرزمین، روسیه را بر آن داشت تا امریکا را برای خرید این سرزمین علاقه مند کند
تصور" ویلیام اچ.سوارد" وزیر خارجه وقت روسیه که در فروش این سرزمین به امریکا نقش زیادی را ایفا کرد، این بود که آلاسکا یک سرزمین یخی است و حفظ آن برای روسیه هیچ فایده ای ندارد. و به این ترتیب ، امریکا با پرداخت مبلغ 7 میلیون و 200 هزار دلاردر سال 1867 این سرزمین را خریداری کرد . بعدها، به دنبال کشف معادن طلا و مس و نفت در این سرزمین که درآمد زیادی را نصیب امریکا کرد، از اقدام وزیر خارجه روسیه در فروش آلاسکا به عنوان اقدامی "احمقانه" یاد شدابتدا، امریکا توجه چندانی به این سرزمین نداشت اما کشف طلا، هزاران نفر را برای پیدا کردن طلا راهی این سرزمین کرد. هجوم بیش از 30 هزار نفر به این سرزمین ، کنگره امریکا را بر آن داشت تا قوانینی را بر این سرزمین حاکم کند . از آن زمان بود که معادن طلا و نقره آلاسکا بیش از میلیون ها دلار درآمد، نصیب امریکا کرد. در طول جنگ دوم جهانی و جنگ سرد، امریکا از این سرزمین به عنوان پایگاهی نظامی برای در نظر گرفتن حرکات نظامی رقیبان جنگی خود استفاده کرد. ورود تعداد زیادی از نظامیان به این منطقه و سکونت آنان، زمینه های ایالتی کردن این سرزمین را فراهم ساخت و با تصویب کنگره امریکا در سال 1959، آلاسکا یکی از پنجاه ایالت این کشور شد
7 comments:
يعني اين آخرين مطلب اين وبلاگه؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
نه دوست جونم . دو یا سه تا مطلب دیگه هم دارم
نـــــــــــــــــــــــــــــــــــه
ناهید جونم (ننا) از این همه توجهت ممنونم.
Dast marizad! sange tamam gozashti, mesle hamishe lezzat bordam. Amma afsoos ke tasmim gerefti felan nanevisi, harchand ke baeed midanam khanandeganat razi be baazmandane to az zendegie delkhahat bashand. Banabarin ba tamame talkhie bastane webloget, barayat arezooye movafaqiyyat daram va montazer mimanam ta dobareh benevisi.
برای من جالبه چرا این پست الان باید گذاشته شود چون این از مطالب اولیه وبلاگ باید باشد نه آخری ؟
Hi Akram Jaan,
Like the rest of your viewers, I enjoyed reading your blog as well, I had no idea before, living there would be so challenging and the same time enjoyable. I wish you could travel around the world and blog every aspect of each culture in such a great detail. good luck and looking forward to read your other article.
-Popak
Post a Comment