جیمز و همسرش از دوستان خیلی نزدیک و صمیممی ما هستند. اکثر اوقات آنها به خانه ما می آیند وشام می خوریم و فیلم نگاه می کنیم . امشب آنها برای شام خانه ما بودند. ساعت هشت و نیم شب است و ما در بالکن خانه امان بساط ذغال راه انداخته بودیم و ماهی کباب کردیم . سبزی پلو و ماست و خیار هم خوردیم . همه امریکایی ها که باهاشو ن رفت و آمد داشته ام از غذاهای ایرانی خیلی خیلی خوششان آمده . جیمز هم همین طور. هر دفعه کلی از من تعریف می کنه که خوب آشپزی بلدم! آنها هشت سال است که در بثل زندگی می کنند. شغل جیمز ، نجاری است و همسرش هم پزشک است . آنها دو ماه است که ازدواج کرده اند . همان مراسم عروسی که برایتان عکسهایشان را گذاشته بودم
May 11, 2005
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
4 comments:
سلام دوست جونم. ظاهرا آلاسكا از تهران گرمتر شده !!!!ا
نگین جان ، امروز 6 درجه است . به آفتابش نگاه نکن ، دیروز باد شدیدی می وزید. آسمون تا ساعت 1 شب همین طوری آفتابی و روشن است !!!
سام..
خوبی دوست جووووووووووونم؟
بابا ای ول..
خیلی عکسای قشنگی بود اکرم جان..
این دوستتون انگاری مرغ دوس نداشته همرو جا گذاشته!!
:دی
ملینا جون . ان که مرغ نیست ، ماهی است . ماهی « سمن » که رنگش نارنجی است !
Post a Comment