تمام چوب هایی که برای سوزاندن در بخاری مان جمع کرده بودیم ، هفته پیش تمام شد. این چوب ها را ما از دو پسر اسکیمو خریدیم. آنها در روستای "ناپاسکیک" زندگی می کنند و با یک ساعت سورتمه رانی روی رودخانه ، این چوبها را برایمان آوردند. تقریبا نیم ساعت هم داخل خانه مون نشستند و چای و میوه خوردند. جالب بود هر چی می پرسیدم که می خورید می گفتند باشه. . البته این یک اخلاق امریکایی است که مثل ما ایرانی ها رودربایستی و تعارف ندارند. ازشون خیلی خوشم اومد به خاطر این که خیلی زحمت کش به نظر می رسیدند. آنها این چوب ها را همان هفته که هوای بشدت سرد بود از کنار رودخانه جمع آوری کرده بودند که کار فوق العاده سختی است. تابستان که ما چوب جمع می کردیم با اینکه هوا ملایم بود اما کار راحتی نبود. زمستان که جای خود دارد
Feb 12, 2006
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment