Apr 16, 2005

هر رقص داستانی دارد

رقص اسکیموها مخلوطی است از ارتباطات کلامی و بصری به همراه توقف های معنی دار حرکات . هر رقص حاوی یک داستان برگرفته از طبیعت و حیوانات است . به عنوان مثال داستان یک رقص درباره " گوزن شمالی و شکار آن " و داستان رقص دیگر درباره " لک لک " بود . به طوری که رقاصان در فواصل کوتاهی صدای" لک لک" را ادا می کردند . در تمام این رقص ها ، حرکات دست و پا و گفتارها مرتبط با داستان رقص ادا می شد. اصولا حرکات د ست و پا و گفتار رقاصان ترسیم کننده وقایع و چشم اندازهای طبیعی است .حرکات دست و پا در رقص اسکیمویی حرکاتی سازمان یافته است به طوری که حرکات ابتدا ازسمت راست شروع می شود و سپس به صورت متوازن و متقارن در سمت چپ ادامه می یابد. در هر رقص عموما چند بخش قابل تفکیک است . یک بخش همخوانی دسته جمعی است که در این بخش ، عموما اشعار و نغمه ها 8 بار به صورت دسته جمعی خوانده می شود. در بخش دیگر اشعار دو بار خوانده می شود . یک بخش نیز فاقد خواننده است و حرکات موزون برای 4 بار اجرا می شود . شروع رقص با معرفی آواز آن توسط یکی از نوازندگان درام همراه است . در طول این معرفی ، مرسوم است که رقاصان به حالت ایستاده باشند. سپس رقاصان ابتدا روی پاها خم می شوند وبعد ازآن ، حرکات از راست به چپ آغاز می شود.در طول رقص، نوازندگان با کلماتی که بکار می برند به رقاصان جهت می دهند و در پایان هر رقص نیز ، نوازندگان ، درام های خود را بالا می برند . گرچه مهم ترین بخش رقص اسکیمویی معطوف به حرکات دست و پا است اما حرکات چشم ، لب ، گردن و آواهایی که در حین رقص بیان می شود ، همه وهمه مفاهیم خاص خود را دارد . نکته بسیار جالب آن است که رقص اسکیمویی ضرباهنگ خاصی دارد به طوری که آغاز آن با ضرب تیز و تند درام همراه است .سپس از تیزی و تندی ضرب درام کاسته و در پایان دوباره نواختن درام شدت و عمق می یابد. من همه تلاشم این است که با توصیف خوب شما را با این هنر آشنا کنم ولی خودتان بهتر از من می دانید که موسیقی و رقص را باید دید و شنید و حس کرد . البته من فیلم هم تهیه کرده ام و دنبال راهی است که بتوانم آن را در وبلاگم بگذارم

3 comments:

بهزاد said...

Thanks for your interesting posts. I am waiting to see the movie :) Please visit our group weblog at: http://montrealpersians.blogspot.com/

Anonymous said...

salam akramjan sale khoobi dashteh bashi jamali-ershad

Anonymous said...

رقص یکی از بهترین راه‌های معنایابی است و چقدر مهم . توی ایران که حتی همان رقص با چوبش را هم به زور می‌بینیم! چه بشود که آقایان دلشان بیاید دو تا رقص نصفه و نیمه‌ی محلی از سیما پخش کنند ؛ البته باز گاهی شانس می‌آوریم و چشممان به جمال رقص‌های محلی جلوی تئاتر شهر می‌افتد ، وگرنه دیگر هیچ هیچ