Feb 11, 2005

دزد کیفم را زد

دزد کیفم را زد ، آن هم در بوستون . باور می کنید؟ نمی دانید چه قدر حالم گرفته شد. من از آن دست آدم هایی هستم که یک رابطه عاطفی با اشیا و یادگاری هایم برقرا ر می کنم . یک کیف قرمز نسبتا بزرگ و خوشگل داشتم که همه یادگاری های کاغذی ام را در آن جمع کرده بودم به همراه یکی از عکس های مامان که خیلی ازآن عکس خوشم می آمد، یک عکس کاملا طبیعی ازمامانم که نگاه کردن به آن بهم آرامش می داد. گواهینامه رانندگی ام هم داخل این کیف بود . من هنوز هم نمی دانم که این اتفاق چه طوری رخ داد. عصر روزی که برای گردش به بیرون رفته بودیم ، وقتی در کیفم راباز کردم یک مرتبه متوجه شدم که کیف پولم نیست . ساکهایم را هم گشتم اما پیدایش نکردم. فکر کردم که در هتل جا گذاشته ام . دوستمان بلافاصله با هتل تماس گرفت و پرس و جو کرد اما آنجا نمانده بود. هرچی داخل کیف دستی ام داشتم بیرون ریختم و متوجه شدم که یک قرآن کوچک با جلد چرمی که یکی از دوستانم بهم داده بود ، نیست . آن موقع حدس مان به یقین تبدیل شد . جلد چرمی قرآن ، دزد خارجی را به اشتباه انداخته بود و آن راهم بلند کرده بود. ظهر آن روز ما در یک رستوران غذا می خوردیم و من کیفم راروی دسته صندلی آویزان کرده بودم و درست پشت صندلی من محل رفت و آمد بود ، فکر می کنم که آنجا کیفم را زدند . وای که چه قدر غصه اش را خوردم. خوشبختانه پاسپورتم که در همان کیف دستی ام بود ، سرجایش بود وگرنه کلی به دردسر می افتادم . 200 دلار ناقابل هم داخل کیفم داشتم که آن هم پرید. ما را باش که فکر می کردیم فقط در کشور خودمان کیف زن و جیب بر هست

7 comments:

Sadjad said...

Salam, Nagoftid bareye chi raftid alaska?

h4leh said...

سلام - تا حال وبلاگی ایرانی از آلاسکا ندیده بودم. :)

خوش آمدید. در ضمن اگر دلتون میخواد مطالب فارسی وبلاگتون درست به فارسی نشون داده بشه من بهتون کمک میکنم.

هاله

http://mithras.org

Aaramesh said...

hgkjghcjchf

Aaramesh said...

اکرم جونم تو یه خرابکاری در سیستم کامنت گذاریت کردی. اونم اینکه فقط کسانی که وبلاگ دارند می تونن برات کامنت بذارن.چون باید user va passworde وبلاگشون و بدن

ماه تابان said...

سلام. از آشنايي شما خوشحالم.
اما ناراحت هم هستم كه چرا جووناي ما يكي يكي فرار! مي كنن.
لطفا بيشتر بنويس . مثلا بگو چرا به آلاسكا رفته ايي.
آيا به آنچه مي خواستي در اونجارسيده ايي.
در مورد مردم اونجا بگو.
مرسي

Anonymous said...

اكرم جان سلام
كيف قرمز خوشگلت را چند روز پيش از آن كه از ايران بروي در دستت ديدم.
خودت خوب مي داني كه چه مي خواهم بگويم. اين بلا از آنجايي سرت آمد كه خيلي زياد مواظب وسايلت هستي، درست برعكس من. وقتي اين مطلب را خواندم ياد آخرين شب ديدنت افتادم و سفارشهايت. قفط اسكيمو يادت نرود؟

Anonymous said...

سلام
پيغام دهم(شماره 10) از من است، يادم رفت خودم را معرفي كنم. شهرزاد